شادباش
شهریوری های عزیز، زادروزتون مبارک!
شهریوری های عزیز، زادروزتون مبارک!
انگور رسید و سیب مان نوبر شد
از بوسه ی شبنمی اناری تر شد
گرمای زمین فرو نشست و دم صبح
سرتاسر باغ غرق شهریور شد
شهریورگان
شهریورگان یا آذرجشن از جمله جشنهای دوازدگانه ایران باستان
و از شمار جشنهای آتش بوده است که ششمین ماه سال و چهارمین
روز ماه را به نامش نامگذاری کردهاند.
شهریور (امشاسپند) در جهان مادی نگهبان زر و سیم و فلزات دیگر
و دستگیری بینوایان وفرشته رحم ومروت است.
برای جشن شهریورگان از دو نظر دیگر می توان برتری قائل شد،
اول اینکه:
در این ماه محصولات کشت و زرع جمع آوری می شود و چون
معمولا برای به دست آوردن نتیجه هر کاری جشن و شادی لازم است
لذا شهریورگان به مناسبت نتیجه گرفتن از نعمت کشت و کار و
به دست آوردن محصولات به خصوص برای کشاورزان جشن
سرخرمن می باشد.
دوم اینکه:
جشن شهریورگان هم چنین برای کشاورزان از نقطه نظر شروع
به کار پاییز بهترین جشن و شادمانی است و به همین جهت نسبت
به آن احترام زیادی قائل هستند و با شادی فراوان مراسم آن را
به جای می آورند.
متاسفانه برگزار نشدن آئینهای جشن شهریورگان توسط ایرانیان
در مدت زمان طولانی موجب شده تا تمام جزئیات آن به فراموشی
سپرده شود و حتی در متون کهن نیز اطلاعات و آگاهیهای چندانی
در مورد آن در دسترس نباشد.
شهریور است و گیتی، از عدل شهریار شاد است، خیز و مایهٔ شادی به من بیار
باده شناس، مایهٔ شادی و خرمی بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟
دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از عمر نمانده است، ولی می خواهم
خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
دور دور مرو که مهجور گردی و نزدیکِ نزدیک میا که رنجور گردی!
عطار،تذکره الاولیا
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما
سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که
نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در
روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و
فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به
من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ،
نخواهد موشک هوا کند .