پدر و پسر

 

پدر و پسری را نزد حاکم بردند که چوب زنند. اول پدر را انداختند و صد چوب زدند، آه نکرد و دم نزد. بعد از آن پسر را انداختند و چون یک چوب زدند، پدر آغاز ناله و فریاد کرد. حاکم گفت: تو را صد چوب زدند و دم نزدی ، به یک چوب که پسرت را زدند این ناله و فریاد چیست؟
گفت: آن چوب ها که بر تن من آمد تحمل می کردم اکنون بر جگرم می آید تحمل ندارم.
*
لطایف و پندهای تاریخی، ناهیدفرشادمهر

ماه حسین آمده

رها کنید شانه را

سیه کنید جامه را

علم زنید خانه را

ماه حسین آمده

هوش کنید مست را

آب زنید دست را

سجده کنید ، مست را

ماه حسین آمده

سیر کنید گرسنه را

آب دهید تشنه را

دور کنید خنده را

ماه حسین آمده

عفو کنید بنده را

ارج نهید زنده را

یاد کنید رفته را

ماه حسین آمده

 

ناصر کاکاوند  ( آرتام )

 


میو ه فروش هنر

آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد

فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار

جز دانش و حکمت نبود میوه ی انسان

ای میو ه فروش هنر ، این دکه و بازار ...

پروین اعتصامی

 

 

 

داستان کوتاه ؛ راننده هم شدی انیشتین باش !

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان
 
خودکمک می گرفت.
 
 
راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها
 
در میان شنوندگان حضور داشت به طوری که به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود!
 
یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی
 
احساس خستگی می کند؟
 
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند
 
چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی
 
داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند.
 
انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی
 
بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
 
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست
 
از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.
 
در این حین راننده باهوش گفت:
 
سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد.
 
سپس انیشتین از میان حضار برخاست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی
 
که باعث شگفتی حضار شد!
 

 

 

گام به گام تا موفقیت

موفقیت سه بار رخ می دهد :

یکبار در دلت وقتی می خواهی

یکبار در ذهنت وقتی نقشه می کشی

یکبار در زندگی ات وقتی برای رسیدن به آن تلاش می کنی

موفقیت همین طوری شکل نمی گیرد ..!!